جدول جو
جدول جو

معنی سوت کلا - جستجوی لغت در جدول جو

سوت کلا
از توابع دهستان بالاتجن قائم شهر، از توابع دهستان بنافت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لَ کَ)
نام دیهی در تنکابن. و بدانجا درختان مرکبات بسیار است. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 24 و 106)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از بخش بندپی شهرستان بابل، واقع در 26 هزارگزی جنوب بابل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. دارای 640 تن سکنه. آب آن از سجادرود و چشمه. محصول آنجا برنج و غلات. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است و عده ای از سکنه تابستان به ییلاق بندپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
تخم بارتنگ که دارویی است. (ناظم الاطباء). خوب کلان. رجوع به خوب کلان شود
لغت نامه دهخدا
(یِ مَ)
دهی است از دهستان میان درود بخش مرکزی شهرستان ساری، سکنۀ آن 160 تن. آب آن از رود خانه تجن و چشمه. محصول آن برنج، غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
دهی است از دهستان نور مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 110)
لغت نامه دهخدا
(سُ کَ)
نام دهی است از دهات استرابادرستاق مازندران. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 170 و 76)
لغت نامه دهخدا
(رَ کَ)
دهی است از دهستان دالو بخش مرکزی شهرستان آمل. در 15 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. هوای آن معتدل، مرطوب و مالاریائی می باشد. 55 تن سکنه دارد. آب آن ازرود خانه هزار. محصول آن برنج، کنف، صیفی. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
دهی است از ناحیۀ نشتا به تنکابن. (سفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 106)
لغت نامه دهخدا
از توابع کیاملک قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکان و رودخانه ای که از ارتفاع، ۰۰ متری کوه های قل بلاع
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کیاکلای قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در آلاشت سوادکوه، دره ای در روستای سرین قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع علی آباد قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در شمال کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
سیاه شده، جزغاله
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای نزدیک نهرودبار کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالاتجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حومه ی شیرگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
بی فروغ، بی سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
گیلار نام پرنده ای استنوعی مرغابی که به خاطر کاکل سرخ فامش
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب نیم سوخته در اجاق گلی
فرهنگ گویش مازندرانی
توت زار، توتستان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع قره طغان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی بابل، کلاه پوستی
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاه پوستی
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاه زینتی که زنان به سر گذارند و با پولک ها و سکه های کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان اوزرود سفلا نور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی منطقه ی واقع در بابل
فرهنگ گویش مازندرانی